ﭼﻮن ﺧﺪاوﻧﺪ ﻫﻮﻳﺖ ﻓﺮدي را ﻓﺎﻧﻲ ﻛﺮد و ﻫﻮﻳﺖ ﻣﻮﻫﻮﺑﻲ را ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻫﻮﻳﺖ ﻓﺮدي ﻛﺮد ﺗﺎ وﻇﺎﻳﻒ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻫﻮﻳﺖ ﻓﺮدي را در ﻏﻴﺎب او ﺑﻪ ﺟﺎي آورد، ﻫﻮﻳﺖ ﻓﺮدي از اﺳﺒﺎب و وﺳﺎﻳﻞ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﺎﻟﻲ ﻣﻲ ﺷﻮد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺻﻮرت دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﭘﻴﺪا ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﺪود ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻧﺎﻣﺤﺪود اﺳﺖ. ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺸﺮ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪاداد و ﻛﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت ﻛﻪ ﻣﺘﻨﺎﻫﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺤﺪود ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺳﺎﻛﻨﺎن ﻧﺎ ﻣﺤﺪود ﻛﺮﺳﻲ را ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ. اﻳﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﻴﺮ ﺗﻜﺎﻣﻞ و ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻴﻦ ﻫﻤﻪﻓﺎﻋﻼن ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺸﺘﺮك اﺳﺖ و ﺑﻪ زﺑﺎن ﻣﺸﺘﺮﻛﻲ واﻗﻊ ﻣﻲ ﺷﻮد. و دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ آن واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ادراﻛﻲ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻧﺰد ﺧﺪاوﻧﺪ ﻫﺒﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ و اﻳﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ را ﻟﺪﻧﻲ و ﻳﺎ ﻋﻠﻢ ﻟﺪﻧﻲ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ. ﭼﺮا ﻛﻪ در ﻗﺮآن ﻋﺒﺎرت "ﻋﻠﻤﺎَ ﻣﻦ ﻟﺪﻧﺎ" ﺑﺮاي اﻳﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻪ ﻛﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. اﻟﺒﺘﻪ ﻋﺒﺎرت "ﻣﻦ ﻟﺪن" ﺑﺮاي ﺑﺴﻴﺎري از ﻧﻌﻤﺎت ﺧﺪاوﻧﺪ در ﻗﺮآن ﺑﻪ ﻛﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ازﺟﻤﻠﻪ ذﻛﺮ رزق و رﺣﻤﺖ و اﺟﺮ و ﺣﻨﺎن و ﻏﻴﺮه. ﺷﻨﺎﺧﺖ اﻧﺴﺎﻧﻲ از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻣﺪﻟﻬﺎي ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻌﺒﻴﺮ و ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺑﻪ روﺷﻬﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺳﺖ، ﻣﺤﻜﻢ ﻧﻴﺴﺖ. اﻣﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻟﺪﻧﻲ ﺳﺪﻳﺪ اﺳﺖ و ﻳﻚ ﺟﻮر ﻓﻬﻤﻴﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد و از اﻳﻦ ﻟﺤﺎظ ﻣﺤﻜﻢ اﺳﺖ و اﺳﺘﺤﻜﺎم دارد. از اﻳﻦ رو ﺻﺎﺣﺐ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻟﺪﻧﻲ را ﺣﻜﻴﻢ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻟﺪﻧﻲ را ﺣﻜﻤﺖ ﻣﻲ ﻧﺎﻣﻨﺪ. ادراك دﻧﻴﺎ و آﺧﺮت و آﺳﻤﺎﻧﻬﺎي ﻫﻔﺘﮕﺎﻧﻪ و ﺑﻬﺸﺖ آﺧﺮﺗﻲ ﻛﻪ در ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺗﺮﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﻗﺮار دارد، در دﺳﺘﺮس ﺷﻨﺎﺧﺖ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻗﺮار دارد. اﻣﺎ ادراك ﻣﻮﺟﻮدات ﻧﺎﻣﺘﻨﺎﻫﻲ ﻛﺮﺳﻲ و ﺑﻬﺸﺖ زوج ﺑﻬﺸﺖ آﺧﺮﺗﻲ ﻛﻪ آن را ﺑﻬﺸﺖ ﻋﺮش و ﻛﺮﺳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻣﻴﻢ و آن ﺑﻬﺸﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮت آدم ﻋﻠﻴﻪ اﻟﺴﻼم در آن ﺧﻠﻖ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺗﻨﻬﺎ در دﺳﺘﺮس ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻟﺪﻧﻲ اﺳﺖ و ﻧﺼﻴﺐ ﺣﻜﻴﻢ و راﺳﺨﻮن ﻓﻲ اﻟﻌﻠﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺤﻜﻢ و ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ را از ﻫﻢ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ و ﻗﺪرت ﺗﻤﻴﺰ ﺑﻴﻦ آﻧﻬﺎ را دارﻧﺪ. اﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ آﻏﺎز دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ ادراﻛﺎت اﻣﺮي اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮاﺗﺮ از ادراﻛﺎت ﺧﻠﻘﻲ اﺳﺖ و آﻏﺎز ﺳﻔﺮ ﻓﻲ اﷲ و ﺳﻔﺮ ﻓﻲ اﺳﻤﺎء اﷲ و ﻳﺎ ﺳﻔﺮ ﻓﻲ ﻋﺎﻟﻢ اﻻﺳﻤﺎء اﺳﺖ.