در ﺣﺪﻳﺚ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻛﺮﺳﻲ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻗﻨﺪﻳﻞ ﻣﺎ، ﻫﺸﺘﺎد ﻫﺰار ﻗﻨﺪﻳﻞ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﻮر از ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺧﺎرج ﻧﻤﻲ ﺷﻮد و ﻫﻤﻪ از ﻫﻢ ﺑﻲ اﻃﻼﻋﻨﺪ و ﻛﺮﺳﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻗﻨﺪﻳﻠﻬﺎ ﻣﺤﺪود ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﻠﻜﻪ اﻳﻦ ﻗﻨﺪﻳﻠﻬﺎ ﻋﻮاﻟﻢ و ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت ﻣﺘﻨﺎﻫﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و در ﻛﺮﺳﻲ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت و ﻋﻮاﻟﻢ ﻧﺎﻣﺘﻨﺎﻫﻲ ﺑﺴﻴﺎرﻧﺪ. ﻛﺮﺳﻲ ﺑﺮاي ﻋﺮش ﻫﻤﭽﻮن زﻣﻴﻦ در ﺑﺮاﺑﺮ آﺳﻤﺎن اﺳﺖ و ﻣﻮﺟﻮدات ﻋﺮﺷﻲ اﻣﺮي ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻧﻪ ﺧﻠﻘﻲ و ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻋﺎﻟﻢ اﻣﺮ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻋﻮاﻟﻢ ﺧﺎﻟﻖ در ﻇﺎﻫﺮ دﻧﻴﺎ و ﺑﺎﻃﻦ آﺧﺮت ﺗﺠﻠﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و ﺗﻨﺰل و ﻫﺒﻮط ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و اﻧﺴﺎن ﻫﻢ از اﻳﻦ ﻗﺎﻋﺪه اﺳﺘﺜﻨﺎء ﻧﻴﺴﺖ. ﺣﻀﺮت آدم)ع( و ﺣﻀﺮت ﺣﻮا ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺳﻼم ﻫﺮ دو ﻣﻮﺟﻮداﺗﻲ ﻋﺮﺷﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و از ﻋﺮش ﺑﺮ ﻓﺮش ﺗﻨﺰل ﭘﻴﺪا ﻛﺮده اﻧﺪ و ﻣﺘﺠﻠﻲ ﺷﺪه اﻧﺪ و اﻳﻦ ﺗﺠﻠﻲ ﺑﻪ ﻋﻮاﻟﻢ ﻛﺜﺮت ﻳﻚ ﺑﺎر ﻧﻴﺴﺖ و ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎراﺳﺖ. ﺑﻨﺪه ﭼﻮن ﺣﻘﻴﻘﺖ را ازدرون ﻣﻲ ﭼﺸﺪ ﺑﻪ ﻋﺮش ﻋﺮوج ﭘﻴﺪا ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﻣﻮﺟﻮدي ﻋﺮﺷﻲ ﻣﻲ ﺷﻮد و در ﺗﻤﺎم ﻋﻮاﻟﻢ ﻣﺨﻠﻮق ﺗﺠﻠﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﻇﻬﻮر ﭘﻴﺪا ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و اﻳﻦ ﻇﻬﻮرات ﺑﺎ ﺑﺎﻃﻦ ﻣﺸﺘﺮك و ﺣﻘﻴﻘﺖ اوﻟﻴﻪ اي در ارﺗﺒﺎط ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻳﻨﺠﺎ ﺗﻘﺪم و ﺗﺎﺧﺮ زﻣﺎﻧﻲ ﻣﻄﺮح ﻧﻴﺴﺖ. زﻣﺎن ﻋﺎﻟﻢ ﻋﺮش ﺑﺎزﻣﺎن دﻧﻴﻮي در ﻃﻮل ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﻛﻪ زﻣﺎﻧﻬﺎي آﺳﻤﺎﻧﻬﺎ و زﻣﺎن رﺳﻴﺪن آﺧﺮت در ﻋﺮض زﻣﺎن دﻧﻴﻮي ﻧﻴﺴﺖ. ﻫﻤﻪ اﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ زﻣﺎن، ﺗﺠﻠﻲ زﻣﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻗﻮس ﻧﺰول و ﻗﻮس ﻋﺮوج و ﺣﺮﻛﺖ ﺗﻘﺪﻳﺮ اﻟﻬﻲ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻋﺎﻟﻢ ﭘﺎﻳﻴﻦو ﺑﺎﻻ رﻓﺘﻦ اﻋﻤﺎل ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻻ اﻳﺠﺎد ﻣﻲ ﺷﻮد. زﻣﺎن ﺣﺮﻛﺖ در ﻛﻨﺎر ﺣﺎﻓﻈﻪ اﺳﺖ و زﻣﺎن ذﻫﻨﻲ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮر اﺳﺖ. ﺗﺤﺖ زﻣﺎن ﻋﺮﺷﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ آﻓﺎق و اﻧﻔﺲ در آﻓﺎق و ﻫﻢ در اﻧﻔﺲ ﺗﺠﻠﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. و ﺳﺎﻟﻜﻲ ﻛﻪ ادراﻛﺎت ﻋﺮﺷﻲ دارد ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻋﺮش و ﻛﺮﺳﻲ وارد ﺷﺪه اﺳﺖ. و ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻣﺘﺠﻠﻲ در ﺑﻬﺸﺖ ﻋﺮش و ﻛﺮﺳﻲ از ﺑﻬﺸﺖ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮي ﻣﻲ آﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻬﺸﺖ اﺳﻢ و رﺳﻢ ﻧﺎم دارد و ﺳﺎﻟﻚ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﺗﺎوﻳﻞ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨﻪ و ﺣﻘﻴﻘﺖ اوﻟﻴﻪ آﻧﻬﺎ درﻋﺎﻟﻢ اﺳﻤﺎء دﺳﺖ ﭘﻴﺪا ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.